این ساعت را نگهداشتهام و میخواهم آن را به پسرم به امانت بسپارم؛ پسری که میخواهم نام او را به یاد پدر عزیزم، «علیرضا» بگذارم و دوست دارم مانند پدرم خلبان شود و در راه دفاع از آرمانهایش به شهادت برسد
در تاریخ 73/10/15در ساعت 06/30صبح هواپیمای جت استار حامل فرماندهان ارشد نیروی هوایی، (شهید منصور ستاری، شهید یاسینی و شهید مصطفی اردستانی) از تهران به سمت کیش پرواز کرد تا فرماندهان در جلسه شورای هماهنگی نیروی هوایی در کیش شرکت کنند. بعداز ظهر قرار می شود که هواپیما قبل از عظیمت به تهران، در پایگاه هوایی اصفهان توقفی کوتاه نماید. بعد از بازدیدی کوتاه از این پایگاه، هواپیما در ساعت 30/8 شب آماده پرواز به سمت تهران می شود و پس از دقایقی هواپیما به پرواز درمی آید.
ناگهان در ساعت 8/24شب از سوی خلبان اعلام می شود که به علت بازشدن پنجره کابین خلبان، هواپیما مجبور به فرود اضطراری می باشد. لحظاتی بعد هواپیما در حال گردش برای نشستن بر روی باند در 64 کیلومتری جنوب پایگاه اصفهان، سقوط می کند و چراغ زندگی سید علی رضا یاسینی برای همیشه خاموش می شود و او به درجه رفیع شهادت نائل می آید.
شهید یاسینی در زمان شهادت 43 سال داشت و از وی سه فرزند پسر و یک دختر به یادگار مانده ولی یاد و خاطره دلاوری ها و رشادت هایش، هیچگاه از ذهن مردم ایران و پرسنل نیروی هوایی ارتش، پاک نخواهد شد.
گفتنی است که ایشان پس از تیمسار محققی بیشترین ساعت پرواز (2759 ساعت) را با فانتوم داشتند و همچنین پایگاه ششم شکاری بوشهر به نام این بزرگوار مزین شده است.
من یک خلبان هستم. سالها از بیت المال برایم هزینه کرده اند تا به اینجا رسیده ام. حال وظیفه دارم که دینم را ادا کنم. مگر نه اینکه همواره آرزو کرده ایم که ای کاش در واقعه عاشورا می بودیم و فرزند زهرا(س) را یاری می کردیم؟
اکنون زمان آن فرا رسیده و همگان مکلفیم که برای لحظه ای روح خدا را تنها نگذاریم. بنابرین از من انتظار نداشته باشید که بیش از این در کنارتان باشم.
به یقین اجر شما نیز که به تربیت فرزندان و امور خانه همت می گمارید و زمینه را برای حضور بیشتر ما در صحنه فراهم می کنید نزد خدا محفوظ خواهد بود.»
دریادار دوم صادق ترویجی
نام: صادق
نام خانوادگی: ترویجی
فرزند: علی
تاریخ تولد: 30/6/1333
محل تولد: آبادان
تاریخ استخدام:1/3/1353
تاریخ شهادت: 9/1/1363
محل شهادت: خلیج فارس (شرق اسکله البکر)
نوع شهادت: اصابت موشک وسقوط بال گرد آن
مسئولیت: مسئول امور امنیت زمینی امنیت پرواز
یگان خدمتی: اسکادران ضد زیردریایی ایستگاه دوم
تاریخ تولد: 1332 شمسی
محل تولد: آبادان
تاریخ شهادت: 25/2/1368
محل شهادت: شرق کشور (تنگه رودماهی)
یگان: هوانیروز
محل دفن: نجفآباد
... علاوه
بر شهدای جبهه، افرادی که در مسیر کمکهای مردمیاری سیل، زلزله و مبارزه با اشرار
و سوداگران مرگ در اثر سانحه یا اتفاقات دیگر به درجه والای شهادت نائل آمدند
همچون علیرضا جمشیدیان، قدرت آبادی، بر شور و متخصصینی همانند قنبری مطلوب از این
گونه نیروهایی بودند که در مبارزه با آفت خانمانسوز اعتیاد و قاچاقچیان مواد مخدر
به درجه شهادت میرسیدند. خلبان جمشیدیان در دو سال
درگیریهای غرب و هشت سال دفاع مقدس عملکرد درخشانی از پرواز و رزم به یادگار
نهاده است پرونده خدمتی او سرشار از ماموریتهای مداوم در جبهه و مبارزه با دشمن
است.
خلبان
علی رضا جمشیدیان آخرین پرواز و آخرین ماموریت خود را به تاریخ 1368/2/25 در مبارزه با سوداگران مرگ انجام داد و به افتخار شهادت
نائل آمد.
حدود دو ـ سه هفته بعد از شهادت پدرم، افرادی به در منزل ما آمدند و گفتند از صدا و سیما میخواهند بیایند خانه شما، اگر عکسی از پدرتان دارید آماده کنید و اگر میخواهید به پدر و مادر شهید هم بگویید بیایند. ساعت حدود 7 شب بود که در خانه ما را زدند اما ناباورانه دیدیم حضرت آقا دم در هستند، وارد شدند و متأسفانه چون فکر میکردیم از صدا و سیما میخواهند بیایند دیگر پدربزرگ و مادر بزرگم هم حضور نداشتند.
رهبر فرمودند که بروید عکسهای شهید یاسینی را بیاورید، آلبوم عکسهای پدر را که تورق میکردند رسیدند به عکسهایی که پدرم کنار ایشان نشستهاند به این عکسها که رسیدند، آقا اشکهایشان را از گوشه چشمهایشان پاک کردند.
همین ارادت و علاقه نیز در وجود پدرم نسبت به حضرت آقا وجود داشت؛ پدرم ساعت 9:5 دقیقه شب در هواپیما سوخت و از پیکرش چیزی نماند و تنها یادگاری که از پیکر سوخته پدرم به ما دادند ساعتی بود که رهبر معظم انقلاب به پدرم هدیه داده بودند. این آخرین هدیهای بود که از رهبرش گرفته بود؛ پدرم ساعتهای متنوعی داشت اما آن ساعت را جور دیگری دوست داشت.
سرانجام 31 شهریور سال 1359 ساعت 45/13 دقیقه بعدازظهر، نیروی هوایی عراق با حمله همه جانبه به پایگاه های هوایی ایران، جنگ را آغاز نمود و اکثر پایگاه های هوایی ایران را بمباران کرد که خوشبختانه خسارت وارده به آن شکل که عراق فکر می کرد، نبود.
در آن زمان شهید یاسینی در پایگاه هوایی بوشهر مشغول به خدمت بود. بلافاصله بعد از بمباران پایگاه ها در بوشهر، غوغایی به پا بود و هرکس شایعه ای را عنوان می کرد. یکی می گفت آمریکا حمله کرده است. دیگری عنوان می کرد که کودتا شده و دیگری هم می گفت رادیو همه چیز را مشخص می کند.
شهید یاسینی بلافاصله بعد از این ماجرا، با مراجعه به گردان پرواز پایگاه به همراه تنی چند از خلبانان این پایگاه، مشغول طرح ریزی یک پاسخ مناسب می شوند و در بعداز ظهر همین روز شهید یاسینی به همراه تعدادی از خلبانان تیزپرواز پایگاه ششم شکاری، پاسخی دندان شکن به عراق می دهند تا آنها متوجه این نکته شوند که نیروی هوایی ایران همیشه یک نیروی قدرتمند است.
سال 1357 با اوج گیری حرکت انقلابی مردم، شهید یاسینی هم علیرغم فشارهای همه جانبه رژیم، با پخش اعلامیه در بین پرسنل متعهد دست به افشاگری زد و جزو خلبانانی بود که با انتقال هواپیماهای این پایگاه به پایگاه چابهار، مخالفت کرد. زیرا طبق اطلاعاتی که به پایگاه بوشهر رسیده بود، قرار بود اگر اوضاع کشور بدتر شد هواپیماها به روی ناوهای آمریکایی انتقال پیدا کنند که تعدادی از خلبانان شجاع این پایگاه از جمله شهید یاسینی و شهید طالب مهر با عنوان کردن این نکته که این هواپیماها اموال بیت المال است، از این کار سرپیچی کردند که در نهایت هم با مقاومت خلبانان این طرح منتفی شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی و خروج مستشاران خارجی از کشور، که به قول خود شهید یاسینی بعضی از آنها حتی فرصت بستن چمدان های شان را نیز پیدا نکردند پرسنل متعهد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران توانایی های خود را بروز دادند و نشان دادند که از چه استعداد و نیروی علمی و عملی بالایی برخوردار هستند.