سرلشکر خلبان شهید علیرضا یاسینی

قهرمانی به نام پدر

سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۳۲ ب.ظ

«بهروز یاسینی» یادگار سرلشگر شهید حاج «سید علیرضا یاسینی»:

مقام معظم رهبری هم درباره پدرم فرمودند: «یاسینی مردی مومن، پرتلاش، صادق و صمیمی بود. خود همین ها موجب شده بود که ما به ایشان امیدوار باشیم.»

 

بی تردید زیبا ترین پایان برای زندگی دنیوی، شهادت است که همه اقوام بشر از هر گروه و مسلکی آن را ستوده اند. دورترین این داستان ها شهادت در قیام عاشورا و نزدیک ترین آن شهادت در حماسه هشت سال دفاع مقدس و جانانه مردم ایران در پاسداری از مرزهای اعتقادی و جغرافیایی است.

بر آن شدیم تا از زوایای ناشکافته، روزگار نه چندان دور این سرزمین را بازخوانی و حکایت مردان مردی که از همین مسیر قله شهادت را فتح کردند برای نسل دیگر بازگو کنیم.

از این رو با یادگار سرلشکر شهید «سید علیرضا یاسینی» به گفتگو نشستیم.

جوانی با ظاهر ساده، اما صمیمی که در طول گفتگو نگاهش به عکس پدر بود و لبخند لحظه ای از لبانش محو نمی شد. و امروز بهروز جوان با افتخار از پدر، هم او که برایش تداعی کننده مهربانی، دوستی، ساده زیستی و مردانگی بود؛ می گوید. از صدر اسلام تا عاشورای دفاع مقدس؛

 

ضمن معرفی خود، توضیح دهید که چرا پدر را با نام خلبان برای تمام فصول می خوانند؟

من بهروز یاسینی فرزند خلبان شهید سرلشکر سید علیرضا یاسینی هستم. پدرم مرد بزرگی بود که ایشان پیمان ناگسستنی با امام (ره) و انقلاب اسلامی بسته بود که پس از آن بویژه در دوران جنگ تحمیلی، به این عهد وفادار بود.

پدرم خلبانی کم نظیر بود، که از هیچ ماموریتی سر باز نمی زد و با وجود خطراتی که او را تهدید می کرد، همواره داوطلب و پیش قدم در انجام ماموریت های جنگی بود در این راه انگیزه های الهی را در لحظه لحظه های نبرد دخیل می کرد.

تعدد حضور او در جبهه های حق علیه باطل او را با 2759 ساعت پرواز با هواپیمای فانتوم به عنوان دومین خلبانی که بیشترین ساعات پرواز با هواپیمای فانتوم داشته تبدیل کرد.

حضور موثر در عملیات 140 فروندی روز یکم مهرماه 59 و حضور در حماسه هفتم آذر، آن هم به عنوان یکی از خلبانان اصلی این عملیات، او را به عنوان خلبانی پیش قراول و برای تمام فصول معرفی کرده بود.

 

لطفاً درباره خصوصیات کاری شهید یاسینی بیشتر توضیح بدهید:

شهید یاسینی به دنیا بها نمی داد و به مظاهر فریبنده آن پشت کرده بود. ایشان مردی مقتدر در کار، شجاع در پرواز و در عین حال مهربان با زیر دستان بود.

او برای هیچ کس تبعیض قائل نبود و سفارش را برای کسی قبول نمی کرد. پدرم فرمانده ای قاطع و در عین حال رئوف بود و به درد دل پرسنل صبورانه گوش می کرد و در راه حل مشکلات آنان تلاش می کرد. او دارای تعهد و تخصص بالایی بود و در انجام کارها دارای برنامه ریزی دقیق و در برخورد با افراد بی نظم بسیار سخت گیر بود.

 

 

آیا بار مسئولیت ها در شخصیت او تاثیرگذار بود؟

 

نه، پدرم با توجه به مسئولیتش بیشترین امکانات را به بخش هایی که بالاترین بازدهی را داشتند واگذار می کرد. در عین حال که فرمانده بود و می توانست بیشترین امکانات را برای خود فراهم کند، هرگز چنین نکرد. اغلب اوقات بعد از نماز عصر در مسجد برای حل مشکلات ساکنان پایگاه می ماند و با دقت به مشکلات و گرفتاری های آنان گوش می کرد. اهل غرور و تکبر و خود پسندی نبود و واقعیت ها را به خوبی لمس می کرد.

به مولای متقیان علی (ع) خیلی ارادت خاصی داشت. بدی ها را با بدی جواب نمی داد و خنده هایش در بدترین شرایط به دیگران آرامش می داد.

 

دیدگاه پدر از ایثار و شهادت چگونه بود؟

 

ایثار و شهادت در منظر پدر، مانند رودی بود که در همه اعصار جریان دارد؛ آیه معروف سوره بقره که به زنده بودن شهیدان و روزی پایان ناپذیر آنها از نعمات الهی اشاره می کند؛ خود مهر تاییدی بر باور او بود. پدرم درباره دوستان شهیدش می گفت: «در حقیقت باورم نمی شود که اینها بین ما نیستند، همیشه فکر می کنم که اینها در کنار ما هستند. احساس جدایی از آنها نمی کنم. روی این اصل هیچ گونه احساس نبودن آنها را نمی کنم و فکر می کنم که هستند و به یک ماموریت و یا یک مرخصی بلند مدت رفته اند. حتی در زندگی خانوادگی ام و در رفت و آمدهای که با خانواده های شان دارم اینها حضور دارند.»

 

شهید یاسینی حساسیت خاصی در حفظ بیت المال داشتند؛ در این باره توضیح دهید:

درحالی که مسئولیتی مهم در نیروی هوایی داشت، اما از آموزش داشنجویان خلبانی غافل نمی شد. توسط یکی از دانشجویان ایشان نقل می کند:

شهید یاسینی سخت گیری زیادی در استفاده از بیت المال داشت، همواره به ما سفارش می کرد که قدر وسایل و امکانات را بدانیم. یک روز قیمت یک هواپیما را به دلار برروی تخته نوشت و آن را در ریال ضرب کرد؛ عدد به دست آمده را تقسیم بر جمعیت کشور کرد، آن عدد 26 ریال بود. سپس رو به دانشجویان کرد و گفت: «به اندازه این 26 ریال دل بسوازنیم و آن را حفظ کنیم.»

 

درباره جانبازی شهید بگویید؟

به دلیل ایجکت هایی که داشت، از ناحیه کمر جانباز 55 % بود و این را بجز پزشک معالج و خانواده اش کسی نمی دانست. پدرم برادر دو شهید بود و این موضوع را هم تا زمان شهادتش کسی نمی دانست. شهید یاسینی می گفت:

«ما اعتقاد داریم و معتقدیم که نظام جمهوری اسلامی ایران یک نظام الهی است استکبار جهانی این را نمی پذیرفت ولی الان می بینیم که رای بر ماندن جمهوری اسلامی دادند و در نهایت تسلیم شدند و پذیرفتند که نظام جمهوری اسلامی باید باشد و هیچ راهی برای شکست آن هم نیست.»

 

شهید یاسینی در انتظار شهادت بود. پدرم همیشه آرزوی شهادت داشت و برای رسیدن به آن لحظه شماری می کرد.

یکی از دوستان پدرم (جانباز زنده یاد حسین رضا حسنی) نقل می کرد:

روزی در مراسم صبح گاه دعایی خوانده شد "خداوندا مقام عالی شهدای ما را متعالی فرما."

یاسینی بعد از این دعا گفت:

«این دعا مرا به یاد دوستان شهیدم می اندازد. آنان که تحمل قفس تنگ دنیا را نداشتند و خوشا به حال شان که از اینخانه تنگ دنیوی آزاد شدند.»

و درحالی که در چشمان سید رضا اشک موج می زد؛ رو به من کرد و ادامه داد:

«حسنی ... شاید روزی تو هم با شنیدن این مارش به یاد من بیافتی؛ اگر چنین شد، فاتحه ای برایم بخوان.»

مقام معظم رهبری هم درباره پدرم شهید سید علیرضا یاسینی فرمودند:

«یاسینی مردی مومن، پرتلاش، صادق و صمیمی بود. خود همین ها موجب شده بود که ما به ایشان امیدوار باشیم.»

 

در پایان از همه کسانی که این نرم افزار چند رسانه ای را می بینند تقاضا دارم چنانچه خاطره ای از شهید یاسینی دارند با معاونت پژوهش بنیاد شهید و امور ایثارگران تماس بگیرند و یا به پایگاه اطلاع رسانی شاهد مراجعه کنند و خاطرات خود را از این طریق ارسال نمایند.

امید که در انتقال دستاوردها و ارزشهای دوران دفاع مقدس کوشا باشیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۲۱
شاهد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی